بسم الله الرحمن الرحیم-چند نکته- دراوائل ورودم درشهرلندن به یک کلیسا رفتم کلیسای بسیاربزرگ بود بخوبی جمعیت قا بل ملاحظه ای را درخود جای دهد- دریک روز درداخل سالون هست نفری بودیم که همه انها مسن بودند یکی ازانها درتابستان یک پالتوئی کلفت سیاه پوشیده بود ویک روسری کهکه کاملا سرپوشانده بود که احتمال میدادم که مسلمان باشد درانگلستان هرخانمی که پالتوی سیاه سرتاسری تا غوزک پا میپوشد- یک مسیحی متعصب است بعضی هم روسری دارند وبعضی ندارند- یک تریبون در وسط راهروی اول گذاشته بودند یک اقا پسر هشتا ساله باکت وشلوار سیاه ویکدختر خانم دوازده سال بودن حجاب پشت این تریبون نشسته بودند که اقا پسر سراش پائین بود ودختر خانم هم با حیرت بههم نگاه میکرد بنابقول بچه علت ان دوحالت- یا خانواده ها این بچه میاورنند که فضا را تماشاکند وسپس از انها نظرخواهی میکنند – دو مدارس بعنوان تحقیقات این افراد رامیفرستد که گزارش تهیه کنند وبر ای بچه ها بخوانند-ولی تصور میکنم که مادران دختر خانم انجا بود-جوانی در سن دادسخن میدادکه من قبلا بهفلان مذهب مسیحی ایمان داشتم ولی سئوالات من را بخوبی پاسخ ندادند ولی این مذهب به سئوالات من پاسخ خوبی داد لذا مدتی است که به این مذهب روی اوردم- کنار دیوار سمت چپ سن که به دیوار سمت چپ چسبیده بودیک عکس بزرگ وزیبا باحجاب عالی از حضرت مریم سلام الله علیها بود- صدائی از پشت سرم امد برگشتم خانمی مسن وچاق به سمت در رفت- وهمچنان این اقای سخنران از سمت راست به سمت چپ میرفت واز سمت چپ به راست می امد دادسخن میداد- درهمین اثنا یک جوان قدبلند زیباروئیدرحالیکه یک شال بزرگکه نوار ها ابی کم رنگ اسمانی زیبا ونوار سفید داشت در دست واین شال تاخورده انرا روی تریبون رو بروی ان دخترخانم گذاشت ورفت وچند دقیه انخانم بایک روسری باز خانم نشان میداد دختر خانم پس از چند دقیقه بعدمدتی کوتاه ان شال رابروی سراش انداخت ودو باره انراتا کردروی تریبون گذاشت-ن متوجه شدم که یکجهان سومی امده است که دردین مسحیت ماننددین یهودیت حجاب سفت وسخت است به دلیل انجیلی شما حجاب ندارید؟؟ ومن هنوز متوجه سیاست کلیسانبودم که برای جلب مشتری اجباری نیست وغرب میکوشد بین مذهب ومدرنیسیم وحدت ایجاد کند—در دانشگاه باجوانی اشنا شدم که بگفته خوداش یک جوان مسیحی متعصب اگاه است ایشان میفرمود تا انجا که عقل من میرسد حقایق عقلانی راقبول کردم باوجود انکه فامیل ما همه سکولار هستند ومنرا شماتت میکنند خداوندمنان یک ارامش عجیب داده است ود رسیده به اهداف من کمک فراوان کرده است بطوریکه امروزه من ازتمام فامیل درعلم جلوتر هستم که رشته اش زبان انگلیسی بو.د ایان فرمودند قبرس مقداری درتعلیم زبان انگلیسی عقب افتاده است وسعی میکند که جبران کند لذا فضا برای من اماده شده بود که من انجابروم وعلم خودراازمایش کنم- به انجا رفتم هم درموسسه بانک بودم وهم تدریس زبان داشتم- وبه یک کلیسا میرفتم وخداوندمنانرا عبادت میکردم- یکروز دختر خانمی که همسایه منهم بودبهمن گفت کهمایل است درنزدمن زبان انگلیسی یادبگیرد ومنهم قبول کردم-ایشان از من پرسید تفریحات شما چیست گفتم دراین شهر انچه بر ای من مقدور است ورزش شنا است با ورزش تنیس- ایشان منهم مایل هستم که تنیس یادبگیرم شماحاضر هستیدبه من یادبدهید گفتم بله روزی باهم به باشگاه رفتیم ومن قبلا گفته بودم حتما لباس ورزشی مناسب داشته باشید- ایشان لباس خودا ش دراورد بالباس ساحل دوتیکه خواست ورزش کند- من گفتم کهامروز هواشرجی است واین هوا برای بدن شما مناسب نیست درضمن شماتنیس بلد نیستید احتمال توب به بدن شما بخورد وجود دارد دردبیشتری ایجاد میکند ایشان فرمودن اینجا همه مدرن هستند ومن هم میخواهم مدرن باشم- بعداز بازی من به ایاشن گفتم شمادرکلیسا لباس سنتی میپوشید .لی در ورزش میخواهیدمدرن باشید؟ فلسفه اش چیست ایشان فرمودن که یک فلسفه سیاسی دارد؟؟واضافه کردند که قبرس از یک اقلیت ترک تشکیل شده است که مذهب اش تقریبا مدرن است البته بعضی احکام اش را مدرن کردهاند وترک ه وجهان اسلام ازانها پشتیبانی میکنند که امروزه کم کم دارند مطرح میشوند ولی مذهب ما سنتی قدیمی است چناچه به وحدت برسیم بخواهیم اساسنامه بنویسیم-مذهبون ترک جلوتر از مذهبون یونانی است گرچه مسائل مذهبی دخالتی ندارد ولی بر احکام سایه میاندازد لذا مباید مقداریهم مدرن باشیم و اگرغیر از این باشیم- یونانی مارا دگی ر قبول نمیکنند وبه کشورشان راه نمیدهند زیرا معتقد هستند که این تاثیر عاقبت بر انهاهم تاثیرخواهد گذاشت وسارانجام این تاثیربه غرب وانگلستان خواهد سرید لذا انهاهم بهماکمک نخواهد کرد لذا ما سپربلای یونان وانگلستان شدیم تااخرین لحظه پیش میرویم وسپس به بهانه ای برهم میزنیم- من به ایاشن گفتم شما نباید سپرهیچ کشوری شویداگر ائین شماولو قدیمی باش بتواندمسائل روز حل وفصل کند شماترسی نداشته باشید ومن از تجربه خود گفتم- ولی اگر قدرت حل مسائل روز راندارد باید فکر اساسی کنید ون به انگلستان بازگشتم امروزه از انگلستان بیزار هستم-اادامه دارد